محل تبلیغات شما
دیروز یکی از دوستان دوران دانشجویی کارشناسی ام بهم گفت ، همسرت با آن همه انرژی کودک درون و فعالیت های تو چه میکند . یک لحظه فکر کردم راجع به کس دیگری صحبت میکند !!! نگاه کردم دیدم خیلی وقت از که از آن شور و نشاط و فعالیت هر روز کم می شود . علت های زیادی می تواند داشته باشد، و شاید آخرینش نداشتن هم صحبت آنچنانی و جان ِ جانی و با خود بودن و در خود بودن است . 

کم صحبتی تو و اصرارت بر این مثل کم گوی و گزیده گوی انگار دارد روی من هم اثر می گذارد ! تنها با یک تفاوت ، تو از ابتدا این مدل بودی یعنی این کم صحبتی از ویژگی های خود خود تو است اما من وقتی کم صحبت شوم، معنی اش این نیست که صحبتی ندارم معنی اش این است که یک دنیا حرف در دلم انباشته شده که معلوم نیست کجا فوران کند یا مدفون شود  

از اینها که بگذریم . بالاخره رفتیم اصفهان ! این شهر همیشه جان ! هرچند خیلی کوتاه هرچند بدون گشت و گذار آنچنانی . ولی باعث شد دوباره حس سفر رفتن در خونهایمان بدود و بخواهیم شهرهای دور و نزدیک را بگردیم و کشف کنیم، در مکان های تاریخی اش قدم بزنیم و محو تماشا و تفکر شویم . برای من که آثار تاریخی یک جور آرامبخش است از اینکه با ذوق یک صنایع دستی بخریم و درجا استفاده اش کنیم خیلی کیف می کنم . تو به من کنایه میزنی که چمدانت را هنوز در کمد نذاشته ای باز میگویی دلت میخواهد بروی سفر !!!؟؟ بله دلم میخواهد سفر کنم به جای حسرت سفر خوردن . یادت باشد من روزگاری رها_ در_ سفر بودم !!! زندگی آنقدر زیبا، هیجان انگیز و متنوع است، دنیا آنقدر بزرگ و دیدنی است که اگر همه روزهای هفته را سفر کنیم و آخر هفته ها استراحت کنیم باز هم همه جایش را ندیده ایم و لمس نکرده ایم باور کن گاهی همه دلخوشی آدم از گذراندن یک هفته، یک ماه پرکار و سخت همین چیزهای کوچک است . دیدار یک دوست، سفر، تعریف کردن از کتابی که خوانده ایم، قدم زدن در خیابانی که همیشه خاطره است ! ولیعصر . راستی باور میکنی پاییز امسال رو به اتمام است و ما حتی یکبار هم فرصت نکردیم چه با هم چه تنها در ولیعصر قدم بزنیم ؟!

 

خیلی خوشحالم که تصمیم جدی گرفتی که ترم بعد اینقدر درس ارائه نکنی ! این ترم که فقط شعر خدا بیامرز حسین پناهی در ذهنم مرور میشد .

میزی برای کار .

کاری برای تخت .

تختی برای جان .

جانی برای مرگ .

این بود زندگی ؟!

 

بیا جان ِ دلم ،بیشتر هوای خودمان و زندگی را داشته باشیم این روزها بدجور دارند مثل برق و باد می گذرند ، بیا با دوستمان وقت معاشرت بگذاریم ، بیا خانه مان را بیشتر به شوق آمدن مهمان عزیزی آب و جارو کنیم . بیا جان ِ دلم هوای دل هم را داشته باشیم . دوستت دارم . گرمای دلم 

زندگی منشوری است در حرکت دوار ...

دل نوشته ای برای نخواندن

کم گوی و گزیده گوی

یک ,کم ,سفر ,هم ,تو ,خیلی ,کم گوی ,را داشته ,؟   ,جان ِ دلم ,و فعالیت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها